از وقتيكه ويلا رو ساختيم برناممون اينه كه از چهارشنبه شب تا جمعه شب هر هفته بريم كيلان اين چهارشنبه براي شام خونه عمو مسعود دعوت بوديم و پسرمم كلي با بچه ها بازي كرد و آقا بود بعد از مهموني با عزيز فريده رفتيم كيلان پنج شنبه برقكار و لوله كش اومدن و خورده كاري هايي كه مونده بود رو انجام دادن و خاله الهه كه مهندس ساخت ويلامون بود هم اومد و اميرعلي خان كلي باهاش خوش گذروند ، بعد از اينكه رفتن مامان مونا و بابا محمد افتادن به جون ويلا و حسابي تميزكاري كردن جمعه هم بعداز خوردن صبحانه با عزيز رفتيم پياده روي و براي ناهارم عمو مسعود و زنعمو ساناز و سورنا هم اومدن پيشمون و برامون يه ساعت خوشگل هديه اووردن حسابي پسرمون با سورنا فينگيل...